حیف نون با گوش پانسمان شده داشته میرفت
گل مراد ازش میپرسه خدا بد نده چی شده؟
میگه گوشم درد میکرد رفتم کشیدمش !
گل مراد می گه همین کارها رو میکنین که براتون حرف در میارن!
لااقل پرش میکردی!
حیف نون با گوش پانسمان شده داشته میرفت
گل مراد ازش میپرسه خدا بد نده چی شده؟
میگه گوشم درد میکرد رفتم کشیدمش !
گل مراد می گه همین کارها رو میکنین که براتون حرف در میارن!
لااقل پرش میکردی!
سایت ایرانیان